قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید
قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید

سلام بر تو ای پاک مطلق...

 

 

سلام برتو ای پاک مطلق 

سلام برتو که شدی مشعل فروزان وجودم 

سلام برتو که شدی چراغ روشنایی کلبه ی قلبم 

سلام بر تو ای عشق وای همه وفا 

سلام بر توای پاک وای همه صفا 

بتابان بر وجودم نور عشقت 

بتابان بتابان بتابان 

 

از:من ودفترم

نظرات 4 + ارسال نظر
kh دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ب.ظ

می ترسم از عشق.
از عشق می ترسم
این شعرهای عاشقانه که می نویسم
سوت زدنِ کودک است در تاریکی.
بیا با هم خانه‌ ای بسازیم
بی هیچ دری به بیرون
تنها دریچه‌ ای کافی‌ است
تا به خیابان نگاه کنیم و بخندیم
به این زندانی‌های سرگردان...

kh دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:18 ب.ظ

بلند شو
می‌ خواهم تکه ساحلی را نشانت بدهم
در ته همین بن ‌بست.
ساحل که باشد
لابد دریا هم هست.
از من بشنو
صدای موج می‌آید
هرچه می‌ دیدیم خواب بود.
بلند شو بیا
این ساحل از خودِ ماست.
روی آن
دل به دریا می ‌زنیم
با هم می‌ خوابیم
ماهی‌هایمان را سیراب می ‌کنیم
و خواب می‌ بینیم
هرچه می‌ دیدیم خواب بود.
زود باش
می ‌ترسم آفتاب غروب کند
و امواج تاریک
ساحل ما را بگیرد..

kh دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:20 ب.ظ

شاید که باقیِ روز
این تلفن مدام زنگ بزند
و کسی گوشی را برندارد.
شاید این فنجان چای
سرد شود
باقی سیگارم را باد بکشد
زیر سیگاری پر شود از سری خاکستری.
شاید آن‌ها که مرا می‌برند
با خود بگویند بدبخت
شعرش ناتمام ماند..
اما من
خوشبخت‌ تر از آنم که تمام شود همه چیز.
چیزهایی هست
بیرون از این شعر
و تو
فراموش نمی ‌کنی
چه ‌قدر
دوستت داشته‌ام مهربان...

kh دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:23 ب.ظ

مهربان!
بیا باز فریب بخوریم.
تو فریب حرف های مرا و
من فریب نگاه تو را.
مگر زندگی چه می خواهد به ما بدهد
که تو از من چشم برداری و
من نگویم
که دوستت دارم؟...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد