قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید
قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید

امشب...

 

باران میبارد امشب 

اسمان سیاه وتاریک 

وزمین  

پر از اشک اسمانی   

صدای شر شر اروم 

خبر اورده از بارون   

از اشک گرم اسمون 

وچیک.چیک ان پشت پنجره 

سکوت وخلوت شب را شکسته 

پنجره را بگشای وتماشا کن 

در سیاهی شب باز هم زیباست 

صدایش مثل یک رویاست 

وقطره هایش یک خیال 

همه چیز رویاست امشب 

باران چه زیباست امشب 

 

من ودفترم

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com


سلام

بر منکرش لعنت
این کامنت فقط طنز بود برای شاد بودن

سلام.نه خواهش میکنم
شما لطف دارین

saghar شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ http://fereshteyebigharar.blogfa.com

Kheili ghashang bood in sher
be manam sar bezan,mercii

رضا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ق.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com


قـدرت کلمـات را دسـت کـم نگیـریم


به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای دستت درد نکنه؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای ببخشید که مزاحمتان شدم؛ بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

به جای فقیر هستم؛‌ بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای مسئله ربطی به تو ندارد؛ بگوییم : مسئله را خودم حل می‌کنم

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای زشت است؛ بگوییم :‌ قشنگ نیست

به جای چرا اذیت می‌کنی؛ بگوییم :‌ با این کار چه لذتی می‌بری

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای متنفرم؛ بگوییم : دوست ندارم

به جای دشوار است؛ بگوییم : آسان نیست

به جای جملاتی از جمله چقدر چاق شدی؟، چقدر لاغر شدی؟، چقدر خسته به نظر می‌آیی؟، چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟، چرا ریشت را بلند کردی؟، چراتوهمی؟، چرا رنگت پریده؟، چرا تلفن نکردی؟، چرا حال مرا نپرسیدی؟

بگوییم: سلام به روی ماهت، چقدر خوشحال شدم تو را دیدم، همیشه در قلب من هستی ...

باشماق دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:15 ب.ظ

چه منظره زیبایی
چه لذت داره زیر این بارون قدم بزنی و با صدای رعد و نور برفش تو فکر بری و دستت هم تو جیب کنی و یقه پالتو هم بالا بکشی و هی بری هی بری تا حتی تصویرت هم
گم بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد