قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید
قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید

مادر...

سلام بر تو ای گجینه ی مهر 

سلام بر تو ای شکفته در دل 

تو که همچو نوری تابیدی 

در ان شب سیاه وتاریکی 

تحمل کردی رنج وعذابم را 

به جان خریدی درد دلم را 

در روزگار سخت وظلمانی 

زندگی را به من فهماندی 

تو که شب وروز بر سر بالینم نشستی 

محبتت را ذره ایی دریغ نکردی 

خود محبت خواندی  

ومحبت نثارم کردی 

چه سختی ها کشیدی و تحمل کردی 

تا که مرا به فرداها سپردی  

خدا میداند درد دلت را 

که من عاجزم از وصف دلها 

فقط میدانم که در چشمان زیبایت 

نیست جز درد دلهایت 

تو که مهربان بودی و اینگونه سزاوارت نبود 

تو که بهترین بودی واینگونه در انجامت نبود 

مادرم.گوهر من 

اینگونه سزاوارت نبود

نظرات 9 + ارسال نظر
رفیق شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ب.ظ

با سلام و خسته نباشید.... خیلی زیبا بود...

به قول شاعر :


آنچه از دل بر آید بر دل نشیند

مرسییییییییی. شناختمت. از اینکه به وبم سر زدی ممنون.
راستی چه خبر از وبت. درست شد؟؟؟؟؟
از حضور گرمت بازم ممنووووووووووون

رضا شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ق.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com

روزها نمی گذرند،
ما میگذریم
از هم
و هیچکس سوالى نکرد
حداکثر سرعت مجاز
چه بود . . !
.
.
.
مردم این روزها قیمت هر چیزی رو میدونن ،
ولی ارزش هیچی رو نمیدونن ..!
.
.
.
آهای روزگار !
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم … !
.
.
.
یکدیـــ ! ــــگر را گـــــــــم کرده ایم
تا یــــــ ! ــــکی دیگر را پیدا کنیم
به همین سادگی… !
.
.
.
الان که کلی حرف واسه گفتن داریم
دیگه زنگ انشا نداریم . . !
.
.
.
هیچکـــس نمـی دانــد
چقــدر جـایِ شـادمـانیهـای بـی سـبب در دل نســلِ مـا خـالیسـت …!
.
.
.
تـــا زمــانــی کــه ..
خــواستـه ای از کسـی نـــداری …
خــواستـــنـی هستـی !
.
.
.
این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد

مرسییییییی اقا رضا خیلی عالی بود

behlul دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:51 ب.ظ http://eshqe-mamnu.blogfa.com

سلام دوست عزیز
بسیار زیبا نوشتید
خوشحال میشم اگه به وبم سر بزنید

رعنا سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ب.ظ http://eshgholane20.blogfa.com/

لعنت به بعضی آهنگــــا
به بعضی خیابونــــا
به بعضی حرفـــا
لعنتیا آدمو میبرن به روزایی که واسه از بین بردنـش تو ذهنت ویرون شدی …
اپممممممممممم

رضا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com



یک دسته از ادم ها هستند که ترازویشان را توی دوستی در حال تعادل قرار داده اند. بی کوچکترین خطایی.
رباتی می شوند با برنامه ای عینا شبیه به خودت و هیچ تلاش و خلاقیتی فراتر از این برنامه انجام نمی شود.
اس ام اس بزنی. اس ام اس می زنند.
زنگ بزنی. زنگ می زنند.
میس کال بیندازی. میس کال میندازند.
نامه بنویسی. نامه می نویسند.
بگویی :" دوستت دارم." می گویند:" دوستت دارم."
دعوا کنی. دعوا می کنند.
قهر کنی. قهر می کنند.
هدیه بدهی. هدیه می دهند.
خوشحال باشی. انرژی می دهند.
غمگین باشی. غمگین ترت می کنند.
جواب میس کال ندهی. جواب میس کالت را نمی دهند.
برایشان لایک و کامنت بگذاری. برایت لایک و کامنت می گذارند.


بعد یک جا چشم هایت را باز می کنی و می بینی بیشتر تو بودی که برای حفظ رابطه تلاش کرده بودی و طرف مقابلت تنها آینه ای در برابر تو بود. تو که خسته شوی. تو که کم انرژی شوی. تو که برای چند لحظه خودت را پشت اتفاقی پنهان کنی. تو که از اتفاق کوچک یا بزرگی دلخور شوی. تو که شلوغ شوی. می بینی آدم ها نیستند. رفته اند. شاید رفته اند تا ربات یکی دیگر شوند

رضا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ق.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com

سلام

شبت خوش

بله سربازی عامل خیلی مهمیه
اما این بیشتر دغدغه قدیمیها بوده
الان زیاد به اینم چیزا توجه نمیکنند
نه تنها سربازی و اینده را بلکه کل زندگی به تمسخر گرفته شده

من و زن دایی چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ق.ظ

بسیار زیبا و دلنشین
وبلاگ بسیار زیبایی دارین براتون آرزوی موفقیت میکنم .

به به سلاااااااااااااااام.سلااااااااااااااااام
از اینورااااااااااااااا
چه عجب یادی از ما کردین
مرسییییییییی.مرسییییییییییییییییی
از حضور گرمتون ممنون

زهرا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ق.ظ http://lodger.blogfa.com

همیشه واسه آدما
تا زمانی جذابی که دست نیافتنی
باشی.ولی همینکه به دستت
آوردومثل یه کتاب خط به
خطتت رو خوند دیگه
براش بی ارزش میشی!

رضا چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:37 ق.ظ http://na-bakhshoode2.blogfa.com

آن دم که مرا می زده بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
آن لحظه که با دوزخیان کنم ملاقات
یک خمره شراب ارغوان برم به سوغات
هر قدر که در خاک ننوشیدم از این باده ی صافی
بنشینم و با دوزخیان کنم تلافی
جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم
جز ساغر و پیمانه و ساقی نشناسم
بر پایه ی پیمانه و شادیست اساسم
گر همچو همای از عطش عشق بسوزم...از عطش عشق بسوزم
از آتش دوزخ نهراسم ..نهراسم
از آتش دوزخ نهراسم ..نهراسم
آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
آندم که مرا می زده بر خاک سپارید
زیر کفنم خمره ای از باده گذارید
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
تا در سفر دوزخ از این باده بنوشم
بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید
بر خاک من از ساقه ی انگور بکارید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد