☆بسم الله الرحمن الرحیم☆
از تمامی عزیزانی که در این فضای صمیمی با کامنت ها و بازدید هایشان
دیروزهایم را پر از خاطره هایشان کردندو حضور گرم خود را ماوای دلم ساختند.بیشتر از ستاره های آسمان و فراتر از باورهایشان سپاسگزارم...
از هم اکنون این وبلاگ به سایت شخصی بانوی قلم منتقل خواهد شد.باز هم منتظر حضور گرمتان در سایت جدید هستیم...
خدایتان یار تا آن دم که از هستی اثر باشد...
بانوی قلم
♧ بهاری دیگر♧
هوالقادر
《خدای من القادر است است.تواناست و توانایی بخش.
او هر آنچه بخواهد به اندازه ی اقتضای حکمتش انجام می دهد
هیچ احدی بغیر از خدا با واژه ی قدرت مطلق وصف نمی شود》
الهی...
ای سزای حمد و ستایش
ای که باتو هیچ نیست جز شادی
و بی یاد تو نیست هیچ جز غم
ای قادر و عادل و حکم
تو نهایت حد و کمالی و بس
قضا و قدر تو همه بر حکمتت دلالت میکند...
الهی .می دانم بهترین ها را آن دارد که یاری چون تو دارد
و آنکس که تو را دارد .هیچ ناله و غم ندارد
به یک آن . کن فیکون میکنی و همه چیز به اندازه ی اقتضای حکمتت می آفرینی
الهی...
آنهمه قدرت تو را در وجودم حس میکنم.و حضورت ملموس
لیک خود از دیده ام پنهانی.ولی تو مرا عیان
ای کمال مطلق و ای دولت جان
نام تو را ورد زبان است و مهر تو در دل و جان...
الهی هیچ مطیع و هیچ مخالفی از زیر قدرتت خارج نیست.
تو خود صاحب قدرتی و اولی تر از شادی تو هیچ نیست.
من سفر نکرده ی منزلم .
ندانم و نتوانم...
به یاری چون تو نیازمندم
و تو آنی که نیازی به یاری و معونت نیست...
تو خود حد کمالی و قضا و قدر تو عدل است و بس...
اول تو بودی و ما را هیچ حضور نیست
اراده کردی تا دو گیتی شد پدیدار
خود آفریدی و خودت آفریدگار
ای که حاضر بر دل ذاکرانی
تو آنی که در اسماء خودت پدیدار
صاحب قدرتی و مالک و فرمانروایی
که عجز و ناتوانی از تو منتفی است
الهی...
بر وصال تو هزار طریق باشد
جویمت.آنگه که در تو غریق باشم
بانوی قلم