سال 92 به تیک تیک ثانیه های دلم پیوسته.و انگار غروب میکند.سال 92 لحظه های اخرش را سپری میکند.سالی که تو در ان بارش لحظه های ناب زندگیم بودی و بر دلم حک شدی.سال به انتهای خویشتن است اما دل من همچنان به ابتدای بودنت مانده...لحظه هایم برای بودن با تو مویه سر داده اند.امسال نیز گذشت و طلوع دیگری در راه است...واز خودم میپرسم ایا باز هم سطرهای باورم از طراوت وجود تو منور خواهد شد؟؟؟تو ای زیبای محفلم...شدی هم قافیه با دلم...شهد شیرین گلهای وجود تو.اسب سرکش غرورم را بر جای خود نشاند...دقایق پاک باور سال سپری خواهد شدودل من ترک خورده از شبهای بی حضورت...تو در میان نگاه اشک الودم درخشیدی و مرا از نهان بیدار کردی...مرا هوای پرواز سر داده ........امسال نیز گذشت مرا ببخش و تمام کمبودهایم را تندی هایم را ببخش...من تو را رنجاندمو از رنجیده شدنت بسی رنجیدم....