ترانه ی رویدر
بازم خوشی مهمون ماست
میزبان جشن ما خداست
مردم خونگرم جنوب
شهردار زحمتکشو خوب
مقدمتون باشه وذین
دشمنتون خوارو حزین
ترانه ای میخوام بگم
ز وصف ناب رویدرم
زخاک پاکو مردمش
مهرش همیشه تو دلم
میخوام بگم از سادگی
از عشق و اون دلدادگی
دستای مرد نخل تبار
اون غیرتو آزادگی
از نون گرم سفره اش
خشت و گلای خونه اش
ازنقش زیبای حصیر
دستای سخت،اما دلیر
از پیرزنو و لبخند اون
شاده دلش مثل جوون
چین و چروک صورتش
داره تماشا سیرتش
ستر وحجابن دختراش
افتاب اسیر اختراش
از جوونای با حیا
میگم براتون بی ریا
ایمانی و با غیرتن
اهل خدا و همتن
مردم شهر من صبور
مهمون نوازو بی غرور
گرمی عشق تو دلاشون
داده صفایی خداشون
هرچی بگم بازم کمه
کمش برام یه عالمه
ترانه هام کم میارن
واژه ها رو جا میزارن
لطیفه بانوی قلم
اسیر رویدره دلم
میگم براش ترانه ها
تازنده ام تا انتها...
شاعر :بانوی قلم
لطیفه فاضلی