-
همه را هر چه من کردم دلم خواست
چهارشنبه 12 آذرماه سال 1393 09:33
-
تمام..
چهارشنبه 12 آذرماه سال 1393 09:31
-
هوای تو
چهارشنبه 12 آذرماه سال 1393 09:30
-
درخواستی
چهارشنبه 12 آذرماه سال 1393 09:27
-
تمام شدن یه فاجعه است
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 11:52
-
نازنین...
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 11:50
-
درخواستی
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 11:48
-
آرزومه که آرزوت...
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 11:43
-
یک سبد بوی خدا
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 11:41
-
فقط خدا خدا بود...
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:32
-
تاوان...
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:29
-
واژه
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:28
-
ویرانه
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:26
-
منو زدی به طوفان
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:25
-
زمانه...
دوشنبه 5 آبانماه سال 1393 08:23
-
ماه کنعانی من
دوشنبه 21 مهرماه سال 1393 19:22
ماه کنعانی آمده... شادی اومد دوباره جای غم وتنهایی مژده دهم به گل ها آن ماه کنعان آمده هر روز من عید شود برف سپید شادی آمده شوق بازی چشمای خیس از غمم باران غم نداره پایان شده شب هجر رنگین کمان آمده خزان.خزان.تمام شد غزل.غزل تنهایی بر منٍ سرگردانم آرام جان آمده رها ز زنجیر غم بیا که کام آمده بانو خموشی گزین وداع یار به...
-
سال به انتهای خویشتن است
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:06
-
هوالخبیر...
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:05
هوالخبیر... جهان پر درد است و تو خبیری توآگاهی به نیات درونی بکنه ذات عشقت گر شود یاد به لطفت تو مراد دل رسانی بهشت عدل را گر تو بخواهی به ایمان و به تقوا ده بهایی سراسر عشق تو جمله حقیقت خدایا تو به دلها هم گواهی ظمیر عارفان باشد چو بوستان که روح و جسم و جان باشد گلستان به بوستان عمل همچون گلی او معطر گشته قلب او به...
-
هوالخاق...
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:05
هوالخالق... چو الله خالق هر دو جهان است جهان روشن کند با نور حق او چو من بنده شدم باید اطاعت چنان شایسته ی رحمان کنم رو ره شیطان مرا از راه خالق کند دور و شوم درمانده محجور برای توشه ی فردای خود من گل از باغ عمل کارم.چو مامور به نیکی من بگردم عمر خود را چو نیکو من شوم در راه خالق همی کعبه .همی طواف صاحب قیام و سجده اش...
-
هو الرحیم...
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:03
هو الرحیم... روز رستاخیز رسیده ای دریغ کز گنه دارم به دل دردی چو میغ گر نباشد نام و ذکرش بارها کی بود دل بر استغفارها با خیال گل ز سنبل می روم آن رحیم را من ز بلبل میشنوم او رهانیده دلم کز بار گناه ای فروغ دیده ی شب سیاه گر بگیرد دست عفو تو دلم نام رحم تو بشوید محفلم رحم تو دارد مرا شرمندگی یاد تو بر دل ندارد خستگی
-
تمام...
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:03
تمام.... در شبی تاریک از احساس من زیر باران و طوفان دلم یاد تو میهمان چشمهای منه شعله های آذر احساسمه تکیه کردم من به یاد عشق تو جان پناهی،شده بر این خاطره من خراب تو شدم و تو تمام این تمام گشتن تو برده کام عشق من ای بهتر از چشمان من تو بگو تفسیر شعر خیس من بانوی قلم
-
shookooh
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1393 18:01
منو زدی به طوفان خودت گذاشتی رفتی درین طوفان هستی بدجور به دل نشستی عشق به دلم تو کاشتی با اون صفا که داشتی هستیمو دادم دستت درهرزمان که خواستی میون راه رسیدم به سوی تو دویدم ولی تو رفته بودی خودم رو تنها دیدم خوردم به طوفان عشق دادم بهایی سنگین برای غیبت تو دلم همیشه غمگین رویای با تو بودن شد خنجری به سینه شب متروک...
-
وداع رمضان...
جمعه 10 مردادماه سال 1393 18:34
وداع رمضان... غروبش را که می بینم دلم تنگ میشود یکسر برای ماه مهمانی ! و وقت رفتنش انگار وجودم را سوالاتی فرا می گیرد از هجرش ! چقدر از دل، خدایم را صدا کردم؟ چقدر شبهای قدرش را قدر دانستم ؟ درین سر منزل مقصود تو غافل ماندی از شکر و دعا آیا؟ چقد لغزیده پای تو؟ با دستهای نیازمندت خدایت را چگونه لمس کردی؟ در آن روزها و...
-
هوالحسیب....
شنبه 4 مردادماه سال 1393 22:53
الحسیب یعنی بسیار حساب رس حساب رسی که حساب تمام اعمال و اقوال بندگان را در بر دارد... خداوند منان و حنان.حساب تمامی اعمالمان را در پیش چشم رو دارد. هو الحسیب... به دریا مینگرم واسع تویی تو خدای قادر و حاسب تویی تو چه زیبا الحسیب خواندی خودت را ز عشقم تا خودت ناصب تویی تو ز دریاها سوال کردم تورا من شوم جویای احوالت...
-
هوالحافظ...
شنبه 4 مردادماه سال 1393 22:52
پروردگار هر دو جهان حافظ و حفیظ عالم هستی است و حافظ اسرار بنده هایش هوالحافظ... مقامت گشته عرش کبریایی که الحافظ صفت داری الاها حفیظ عالم هستی تو باشی توانایی به هر فعلی خدایا به غیر از تو تمنای وصالم چو شمعی سوخته دل فرزانه کردم به دنیای دنی وابسته گشتم همی دل راهی میخانه کردم سراپای وجود پروانه کردم چه ظلم ها...
-
هو المجیب...
شنبه 4 مردادماه سال 1393 22:50
هوالمجیب... او جواب می دهد هر که او را بخواند...الله المجیب جواب همه ی فریادهاست سر به سویت کردمو گفتم خدای من چرا؟ تو گرفتی دست چرکینم از گناه روبه سویم کردی و ... گفتی ای بنده بنگر من مجیبم ... بر ندای آن دل گم کرده راه سر به سویت چشم و دل باران شدم گفتم چرا؟؟؟ می دهی راهم.نشانم. من که هستم روسیاه گفتی با من... بشنو...
-
هوالبصیر...
شنبه 4 مردادماه سال 1393 22:48
بی شک الله بینای پیدا و نا پیداست هوالبصیر... سحرگاهان به خود گفتم حدیث آن بصیرت را بصیر تویی چه غافلم چگونه من شدم گمراه دعاهای سحرگاهان و اشکهای ندیم من ندارد توشه ایی در راه که من هستم یک روسیاه محبت های تو یارب .شده آن توتیای چشم زحال خود پریشان هستم و هر دم بر آرم آه چه نومیدم ز احوالم و صد امید به تو دارم شدی...
-
فقط خدا...خدا بود
شنبه 4 مردادماه سال 1393 22:45
فقط خدا ...خدا بود... قلم تو دستهای من دلم پر از سکوته چه دیر یاد گرفتم من باشم و خود من صد دفه دوره کردم این راه پیله بسته نفس نداره نفسم نفس هم شده خسته دنیا رو خواب دیدم دنیا ولی یک کابوس من با خودم چه درگیر سنگی هستم به شیشه تیشه شدم به ریشه ولی در این هیاهو گرفتم از دلم یاد دستی که میکند پاک آن اشک چشم خسته فقط...
-
دلم طوافه ی نامت.....
پنجشنبه 5 تیرماه سال 1393 17:21
دلم طوافه ی نامت... سر به سوی آسمانت دست من سویت دراز هر دمی با آب دیده میکنم رو به نماز وز فلک بانگی نهان دارمو فریادی جرس من که شرمسارم ز درگاه تو دارم سوز و ساز فتح باب رحمتش را بر من مسکین گشود هر دم از چشم خودم گیرم وضویم در نماز آتشی از سوز دل در عمق من شعله کشید چون که گوید منزل آخر خود را تو بساز من به بوسه...
-
همه را هر چه من کردم دلم خواست...
یکشنبه 1 تیرماه سال 1393 07:24
اگر تا مرز خودسوزی رسیدم، به دنبال غزال عشق دویدم ، اگر مهر تو را کردم تقاضا ، و گر یادت برای دل خریدم ، همه را هرچه من کردم دلم خواست! تو را گر من گزیدم یاورم را ، یقین داشته خطایم داورم را ، ز دل خواستم پشیمانی ندارم، دلم محکوم کند گر باورم را ، همه را هرچه من کردم دلم خواست! اگر منت گذاشته این دل هردم، و گر دیوانگی...