ای کاش میشد رفت
به سوی ان بلندیها
به اوج اسمانها
به عرش ان سپیدی
کنار ان رویدری
که شهر ان فرشته هاست
که سرزمین ستاره ها ست
ای کاش میشد رفت
به اسمان ابی
به ان صبح پگاهی
به ان نور خدایی
به ان نسیم باران
به ان عطر گل افشان
به ان صفای سینه
به ان دل بی کینه
ای کاش میشد رفت
به سوی ان بهاران
به نخل وبوی باران
به بوی عطر گلها
به سبزی وعلفها
به ان دشت وبه رخها
به ان وسعت و تمها
به ان خرم وسبزی
به پاپر امیری
به ان جای خوشبختی
به ان رنگ زیبایی
به ان سوی زندگی
ای کاش میشد رفت
به سوی ان صداها
صدای یک اشنا
به ان صدای دوستی
به ان گرم وصمیمی
به ان همیشه جاری
تو چروه ی رویدری
که ان سوی زلالیست
به ان شر شر ابها ش
به جای پاک وباصفاش
به ان جوی دلنشین
به ان اب زلالین
به ان صدای گرمش
صدای دلنوازش
وای کاش میشد رفت
به رویدر قدیمی
به غمخوار صمیمی
از:من ودفترم
واقعا شعرات عالیه حرف نداره.
مرسیییییییییییی
واقعا ممنون
تو هم با من نبودی
مثل من با من
و حتی مثل تن با من
تو هم با من نبودی
آن که می پنداشتم باید هوا باشد
و یا حتی گمان می کردم این تو
باید از خیل خبرچینان جدا باشد
تو هم با من نبودی
تو هم از ما نبودی
آن که ذات درد را باید صدا باشد
و یا با من ٬ چنان هم سفره ی شب
باید از جنس من و عشق و خدا باشد
تو هم از ما نبودی
تو هم مومن نبودی
بر گلیم ما و حتی در حریم ما
ساده دل بودم که می پنداشتم
دستان نا اهل تو باید
مثل هر عاشق
رها باشد ...
تو هم از ما نبودی من و دفترم
ای آوار...
برای شما و استاد شاعرت آرزوی موفقیت میکنم. موفق باشی دختر خانوم
خیلی قشنگ مینویسی بگو ببینم واقعا خودت مینویسی یا متنیه که از جایی مینویسی
خلاصه من که اینا رو جایی نخوندم.مگه میخوای بری خدافظی میکنی.نکنه از وبلاگم خوشت نیومد.حالا بمون شاید هم از شما نباشیم ولی از متن های قشنگت کلی چیز یاد گرفتم.