قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید
قلم رسالتی است بر بشر

قلم رسالتی است بر بشر

قلم سرانجام ها را به رشته ی تحریر در می آورد.همانطور که تاریخ را به ما منتقل کرد.و آنگونه که خدای حنان سوگندش را در سوره ی نون والقلم یاد کرد.قلم و رسالتی که قلم بر عهده دارد ارزشمند است.واکنون قلم در دست بانویی است که می خواهد رسالتش را بسراید

خاطرات مدرسه

باز می ایدبوی ماه مهر

ماه مدرسه.ماهی خجسته

باز می اید بو ی نغمه های مدرسه

بوی ان سرود صبحگاه مدرسه

باز می اید

بوی هیاهوی بچه های مدرسه

بوی بازیهای مدرسه

بوی دفتر وکتاب

بوی کلاس وحیاط

کلاسی پر گل و باصفا

میدادمعلم انجا درس وفا

درسی از شوق واشتیاق

درسی از صبح روزگار

بچه هادر پناه مدرسه

درس میگیرند درسی از خاطرات مدرسه

باز می اید

بوی بازیهای کودکانه

زنده میشود باز

خاطرات مدرسه

باز می اید بوی نغمه های گرفته

نغمه هایی در فراق مدرسه

سنگین مثل

چه سخت وتلخ وسنگینه

چه بیدادی کند سینه

عجب از من عجب از دنیای من

عجب از در و دیوار و پنجره

هیاهو و هیاهو وهیاهو

به پا کرده چه غوغایی دل او

عجب از من عجب از روزگارم

چه دردی میکشد حالم

چه حالی دارد احوالم

توخوبی و پاک

توخوبی وپاک

برای همه ناب

حلال مشکل

طبیب مرداب

مرحم هر زخم

شفای هر درد

پس من چه

سهم من کجاست

بگو چرا دلم رهاست

سهم دل شکسته

جواب اشکهای ریخته

این اندوه سینه

بگو از کجاست کینه

تو خوبی وپاک

برای همه ناب

سرشاری وزلال

زهرسوالی جواب

زندگی برایت حلال

پس سهم من کجاست

بگو چرا همه چیز بی صفاست

جواب حرمت شکسته

برای این دل خسته

که غم دران نشسته

تو خوبی وپاک

برای همه ناب

زهر سوالی جواب

اما طاقت من طاق

زمانه

چه غریبانه شکستی

دل خونینِـ  مرا

زتو دلگیرم .زمانه

تو بشکستی و کردی رها